• وبلاگ : نگاهي به زندگي
  • يادداشت : انجمن قلبهاي عاشق
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سوالي كه در زير مي بينيد، واقعا در يك مصاحبه استخدامي پرسيده شده است (البته نه در ايران...!)
    با دقت بخونيدش و سعي كنيد بهش جواب بديد
    شما در يك شب بسيار سرد و طوفاني در حال رانندگي در ماشين خود هستيد.هوا بسيار بد است، شما از كنار يك ايستگاه اتوبوس عبور مي كنيد و مي بينيد كه سه نفر منتظر اتوبوس هستند:

    1- پير رزني كه به نظر مي رسد به شدت بيمار است...!
    2- دوست قديمي شما كه يك بار جان شما را نجات داده است...!
    3- دختر يا پسر آرماني شما كه هميشه در آرزوي ملاقاتش بوديد...!

    فرض كنيم شما فقط مي توانيد در ماشين بجز خودتان يك نفر را سوار كنيد...!
    كداميك را انتخاب مي كنيد..؟!

    -مي شه پيرزن رو انتخاب كرد، چون پير و بيماره و طبيعيه كه اول اون رو انتخاب كنيم...!

    -مي شه دوستي كه يك بار جونمون رو نجات داد رو انتخاب كنيم، اينجوري شايد تا حدي جبران كرده باشيم..!

    -مي شه اون دختر يا پسر رو انتخاب كرد، چون ممكنه ديگه همچين فرصتي پيش نياد...! اونوقت بايد يه عمر حسرت خورد..!

    كسي كه در مسابقه برنده شد از بين 200 جواب ظاهرا اصلا جواب دادن به سوال براش سخت نبود..!
    قبل از اين كه جواب رو بخونيد خوب فكر كنيد...!
    فرض كنيد اين سوال رو الان از شما پرسيدن و بايد به اون جواب بدين..!
    سرسري رد نشين ..!
    هر وقت جواب دادين بياين و پايين رو بخونين..!
    ******* ******** ********* ********** *********
    جواب نفر انتخاب شده :
    اون خيلي ساده اينطور جواب داده بود :

    "من كليد ماشين رو به دوست قديميم مي دم تا پير زن رو به بيمارستان برسونه و خودم كنار دختر آرزوهام منتظر اتوبوس مي مونم..!"

    شما چه جوابي داده بودين..؟

    man in weblogam ro rah andakhtam

    rasty be oonyeki weblogam yani 3mtv.blogfa.com ham sar bezan

    به نام خدا و با سلام:...من هنوز هم لزوم ايجاد اين انجمن را درك نكردم!...حالا كم كم دارم مي فهمم كه چرا شما در كامنتتون از من آن سوال را پرسيده بوديد!!!...در ضمن مي توانم در خواست كنم آهنگ وبلاگتون را عوض كنيد؟آدم حوصله اش سر ميره!!...راستي يك پيشنهاد:لطفا سعي كنيد اينقدر پروانه اي حرف نزنيد !...با تشكر فراوان...فاطمه

    به نام خدا

    سلام ! خوبي ؟!

    آقا حالا چرا قاطي مي كني ؟! ما كه نگفتيم شما ميري ميرقصي !

    خسته شديم از بس هر كي اومد به ما يه وصله اي ، چيزي چسبوند ! و فقط ما رو چلزوند !

    حالا ناراحت نشو ! خوشم اومد ! ايول ! نشون دادي كه با اقتدار كامنت ميذاري !

    بازم به ما سر بزن !

    .: يا علي :.

    salam,doste aziz,Bloge zibai dari,movafagh bashi,sorsat kardi ye sari ham bema bezan,khoshhal mishim,tabad.

    سلام دوست عزيز معذرت اولا كه من به شما سر مي زنم و شما به من سر نمي زني

    دوما در سال جديد به خاطر مشكلات عديده اي تا به حال درست حسابي پاي اينترنت نشسته ام.

    ببخشيد يا علي

    من كه نظر خاصي ندارم ولي يكم توي وب تو گيج شدم بذار همه رو بخونم تا بعد ......راستي نگفتي منظورت چيه كه برام نوشتي : ضمنا تو هم خوب مي نويسي خيلي تحقير است موفق باشي
    سلام. وبلاگ زيبايي داريم... براتون روزهاي آفتابي آرزو ميكنم.

    سلام آقا مسعود گرامي ........

    وبلاگ در خور تاملي داري وقلمي شيوا ... بايد سر فرصت

    بيام و يه شكم سير بخونمش الان وقتم نه ببخشيد دستم

    تنگه .........

    چقدر سخته در رابطه ها ؛ دنبال رديف وقافيه بودن ؛ در جاييكه

    قافله ها ؛ قافيه را به رديف باخته اند ........

    همه زخم ديده چون تبر خورده ايم

    به سردي چوبها بي خبر خورده ايم

    درين سوز وسرما همان هيزم آتشيم

    به شومينه دلها هم سرما به سر خورده ايم

    به به استاد... چه عجب... سلام‏عليكم... حال شما چطوره؟ مزاج امسال شما چطوره؟ ... استاد بزرگوار قرار بود فقط عكسي از چماق باشيد آخر چرا ديگر خود و بنده را به خوانندگان خود نشان داديد؟... به هر حال ما وبلاگ تسخير مي‏كنيم... مثل همان كاري كه با وبلاگ شما كرديم... يا حق

     <      1   2