• وبلاگ : نگاهي به زندگي
  • يادداشت : شهر ما ويران نبود
  • نظرات : 2 خصوصي ، 20 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + چيزي شبيه روزنامه 

    ديديم حالا حالا ها به روز نمي شويد بي خيال گذاشتن ادرس شديم

    حبيب قااني

    سلام

    رفيق چرا به روز نميكني؟

    يا علي

    ما آخرش نفهميديم تو وبلاگ تو چه جوري آدرس بذاريم

    مهدي مهدي مسعود

    مهدي مهدي مسعود

    مسعود جان به گوشي اخوي؟؟؟

    لطفامرالينگ نماييچواجازه آنرانيزبه مابدهيد
    نظاميان انگليسي را در قبال آزادي 5 ديپلمات ايران آزاد خواهيم کرد
    نامه به رئيس جمهور و مجلس
    لطفا امضا کنيد تا دير نشده
    يا علي ....

    با سلام و آرزوي سلامتي

    هم چنين با تبريك به مناسبت آغاز سال 86. سال خوش و سرشار از بركت و معرفتي را برايتان آرزومندم.

    از اول فروردين (روز به اين دنيا آمدن استاد) تا نهم فروردين (روز رخت بر بستن ايشان از اين دنيا) با مطالبي در مورد زنده ياد سيد حسن حسيني،هر روز، به روز مي شوم. حضور، راه نمايي، هم راهي و هم كاري شما در اين يادمان، مرا در درج مطالب مناسب تر و بديع تر چاره گشا خواهد بود.

    سلام...سال نو را تبريك ميگم...
    با سلام و تبريك سلام نو به شما دوست خوبم وبلاگ اشكها و ارزوها براي آخرين بار در سال 1385 آپديت شد..سري بزنيد....ساقي
    از جنگ مي گوييم هر چند نبوديم !!!
    سري بزنيد
    يا علي
    + امير حسين 

    با عرض پوزش تصحيح مي كنم

    ........................

    گوش كن از سر بازار صدا مي آيد

    فصل انديشه كشان است بيا بر خيزيم

    به اميد ديدار

    + امير حسين 

    شهر در دست خسان است بيا برخيزيم

    بازي تير و كمان است بيا برخيزيم

    باز اگر دير بجنبيم خدا مي ميرد

    كعبه بر آب روان است بيا بر خيزيم

    جمعه بازار و حراج است ولي باز اينجا

    قيمت داد گران است بيا بر خيزيم

    عقربي باز به جان قمر انداخته اند

    برج ما در سرطان است بيا برخيزيم

    گوش كن از سر بازار صدا مي آيد

    برج ما در سرطان است بيا بر خيزيم

    دوستدار و ارادتمند هميشگي شما :

    امير حسين هاشمي جاويد

    به نام حضرت دوست

    اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست؟

    اين چه شمعي است كه جان ها همه پروانه اوست؟

    از فراق نمي گويم از هجرت هم ، از غمهاي بيشماري كه نبودن تو بهانه جاري شدنشان گشته، از سكوت آينه ها كه پر از بغض در انتظار شكستن بي تابي مي كنند ، نه از اينها نمي گويم از شرمساري آب كه چگونه با عطش لبهاي تو هنوز هم آب است؟!...

    من از لطافت مهر تو سخن مي گويم كه سخاوتمندانه بر آبي دلها گسترده مي شود!

    التماس دعا

    يــــــا علــــــي

    سلام..زيبا وپرمعنا...التماس دعاي فرج ياحق

    وبلاگ بسيار جالبي داريد

    بخصوص اين شعر كه خيلي جالب است و بروز

    به شما لينك دادم به ما سر بزنيد خوشحال مي شوم

       1   2      >