به نام خدا و با سلام:سلام آقا مسعود...اصلا دوست ندارم كسي بهم بگه بي معرفت...حرفهايي كه گفتي را اصلا قبول ندارم...من هنوز همان فاطمه ام...اگر آپديت دير شده دليلش معلومه...من اين روزها اصلا سرحال نيستم...كارهايم بدجوري گره خورده..خودم هم كلافه ام...اما به زودي سعي مي كنم بنويسم...

در مورد بي معرفتي هم بگم كه وبلاگ تو را نمي توانم در خانه باز كنم...چرا نمي دانم...الان هم در دانشگاه هستم...در ضمن از شما نه ايميل دارم و نه آي ديه ياهو...پس من بي تقصيرم...در مورد آن كامنتها هم بايد بگم كه من نمي تونم جلوي ديگرانرا بگيرم كه!!!...در هر حال خوشحال شدم از اينكه آمدي...اينطوري من هم دلگرم مي شوم...شايد دوباره تونستم مثل قبل بنويسم...دلم براي نوشته هايم تنگ شده...اما شما هم آپديت كردي خبر كن حتما ميام...اولين كامنت بايد مال من باشه تا ديگه بهم نگي بي معرفت...موفق باشي...

در مورد آن پيامبر قلابي هم بايد بگم هميشه اينطور افراد وجود دارند...اما انگيزه آنها؟؟؟؟نمي دانم...ممنون...