سلام
مرسي از نظرتون. راستش زياد با رك و پوست كنده گفتن كه توي دلم چي ميگذره موافق نيستم... هركسي از ظن خود شد يار من. اما درسته گاهي خيلي حسمو قاطي كارام ميكنم... اگه بشه اسم كار روشون گذاشت...
اين نوحه رو هم بارها در دهه اول محرم شنيدم... پارسال وقتي براي اولين بار پسرعموم از شاهين شهر سي ديشو با خودش آورد(اونموقع يه نوحه ي ديگه خونده بود كه بيشتر شبيه سينه زني هاي مخصوص آبادانيها بود) من واقعا مات مونده بودم... احساس خوبي بهم دست ميداد و توي محرم از اينكه بهم احساس خوبي دست داده بود يكمي شرمنده بودم...اما خوب... امسال ديدم كه تلويزيون ما تازه اين آقا رو شناخته... و خوب به طبع همه ي آدمهاي مملكتمون(كمو بيش)
بازم بهم سربزنيد. خوشحال ميشم.