تابوت سنگيآسمان ياد تو را مي برد و منِ يخ زده را مي برد آرام به خواب ،آخرين ضجهي فرهاد به زير آوار.
و تو ، شيرين، چه بي رحمانه،مي سپاري بر خاك،آرزوي خفته در تابوت سنگي را.
به چشماني كه هر شب خواب مي بيند،التماس را،براي بوسهي زيباي نگاه چشمان تو.نگاه كن!ببين امشب،چه معصومانه مي گريد،چه معصومانه مي خوابد،چه معصومانه مي ميرد.
و تو شيرين چه بي رحمانه،مي سپاري بر خاك،آرزوي خفته در تابوت سنگي را.
سلام آقا مسعود خوبيد ديگه خبر نميگيريد
آپ كردم منتظرم بيان
راستي عكسا باز نميشن چرااااااااا؟
تلتماس دعا...يا حق